معنی فارسی foolhardiship
B1احمقانهگی، نوعی رفتار یا انتخاب نادرست که منجر به مشکلات میشود.
The state or condition of being foolhardy.
- NOUN
example
معنی(example):
احمق بودن و طرز احمقانهاش به سقوط او انجامید.
مثال:
His foolishness and foolhardiship led to his downfall.
معنی(example):
احمقانهگی این تصمیم در عواقب آن واضح بود.
مثال:
The foolhardiship of the decision was evident in its consequences.
معنی فارسی کلمه foolhardiship
:احمقانهگی، نوعی رفتار یا انتخاب نادرست که منجر به مشکلات میشود.