معنی فارسی foot log

B1

تخته‌ای که معمولاً برای آموزشی یا تفریحی در آب قرار می‌گیرد و روی آن راه می‌رود.

A log laid across water for balancing or walking activities.

example
معنی(example):

او بر روی تخته پای در کارناوال تعادل برقرار کرد.

مثال:

He balanced on the foot log at the carnival.

معنی(example):

راه رفتن بر روی تخته پای به تعادل خوبی نیاز دارد.

مثال:

Walking on a foot log requires good balance.

معنی فارسی کلمه foot log

: معنی foot log به فارسی

تخته‌ای که معمولاً برای آموزشی یا تفریحی در آب قرار می‌گیرد و روی آن راه می‌رود.