معنی فارسی fop

B1 /fɒp/

شخصی که به نظر و ظاهر خود بسیار اهمیت می‌دهد و معمولاً بر لباسی یا رفتار خود تمرکز دارد.

A man who is concerned with his appearance and is often excessively dressed.

noun
معنی(noun):

A vain man; a dandy.

example
معنی(example):

او یک فوف است، همیشه به ظاهرش اهمیت می‌دهد.

مثال:

He is such a fop, always caring about his appearance.

معنی(example):

فوف ساعت‌ها را برای آماده‌شدن برای مهمانی صرف کرد.

مثال:

The fop spent hours preparing for the party.

معنی فارسی کلمه fop

: معنی fop به فارسی

شخصی که به نظر و ظاهر خود بسیار اهمیت می‌دهد و معمولاً بر لباسی یا رفتار خود تمرکز دارد.