معنی فارسی forbearances
B1سیاستهایی که به افراد اجازه میدهد تا در شرایط خاص، پرداختهای خود را تاخیر یا کاهش دهند.
Acts of refraining from enforcing a right, especially to help consumers in financial distress.
- NOUN
example
معنی(example):
بانک تسهیلاتی را برای کمک به مشتریان با مشکلات ارائه داد.
مثال:
The bank offered forbearances to help clients facing difficulties.
معنی(example):
تسهیلات میتواند به شما در مدیریت بدهیهایتان کمک کند.
مثال:
Forbearances can help you manage your debts more effectively.
معنی فارسی کلمه forbearances
:سیاستهایی که به افراد اجازه میدهد تا در شرایط خاص، پرداختهای خود را تاخیر یا کاهش دهند.