معنی فارسی forcive

B2

قهرآمیز، مربوط به اعمال فشار یا تحمیل بر دیگران

Characterized by the use of force or pressure to achieve an objective

example
معنی(example):

اقدامات قهری منجر به تغییر سریع در سیاست شد.

مثال:

The forcive measures led to a rapid change in policy.

معنی(example):

در بحران، دولت مجبور بود اقدامات قهری انجام دهد.

مثال:

In the crisis, the government had to take forcive action.

معنی فارسی کلمه forcive

: معنی forcive به فارسی

قهرآمیز، مربوط به اعمال فشار یا تحمیل بر دیگران