معنی فارسی forclose
B2مصادره کردن مالکیت بهدلیل عدم پرداخت، به خصوص در زمینه مالی
To take possession of a property due to the owner's failure to meet legal obligations, especially mortgage payments
- VERB
example
معنی(example):
بانک تصمیم گرفت به دلیل عدم پرداخت وامها، ملک را مصادره کند.
مثال:
The bank decided to forclose on the property due to unpaid loans.
معنی(example):
اگر پرداختها را انجام ندهید، آنها ممکن است وام مسکن شما را مصادره کنند.
مثال:
If you fail to make payments, they may forclose your mortgage.
معنی فارسی کلمه forclose
:
مصادره کردن مالکیت بهدلیل عدم پرداخت، به خصوص در زمینه مالی