معنی فارسی forcut
B1کاهش دادن یا حذف کردن، به ویژه بهطور قهری
To reduce or eliminate, especially in a forceful or decisive manner
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند هزینههای غیرضروری را در بودجه کاهش دهند.
مثال:
They decided to forcut the unnecessary expenses in the budget.
معنی(example):
تیم مجبور بود برخی از ویژگیها را از پروژه حذف کند تا به مهلت برساند.
مثال:
The team had to forcut some features from the project to meet the deadline.
معنی فارسی کلمه forcut
:
کاهش دادن یا حذف کردن، به ویژه بهطور قهری