معنی فارسی fordable
B2مقاوم یا قابل تحمل برای شرایط سخت
Able to withstand or endure difficult conditions
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موادی که استفاده شده بودند در برابر وضعیت بد آب و هوا مقاوم نبودند.
مثال:
The materials used were not forable against bad weather.
معنی(example):
طراحی مقاوم اجازه میداد که سازه در برابر بادهای شدید مقاومت کند.
مثال:
The forable design allowed the structure to withstand strong winds.
معنی فارسی کلمه fordable
:
مقاوم یا قابل تحمل برای شرایط سخت