معنی فارسی fore-parts

B1

بخشی که در جلو قرار دارد و معمولاً عملکرد خاصی دارد.

Front sections of objects, often implying functionality.

example
معنی(example):

بخش‌های جلویی ماشین در تصادف آسیب دیده بودند.

مثال:

The fore-parts of the car were damaged in the accident.

معنی(example):

بخش‌های جلویی ماشین نیاز به نگهداری منظم دارند.

مثال:

The fore-parts of the machine need regular maintenance.

معنی فارسی کلمه fore-parts

: معنی fore-parts به فارسی

بخشی که در جلو قرار دارد و معمولاً عملکرد خاصی دارد.