معنی فارسی foreappoint
B1این واژه به معنای منصوب کردن یا تعیین کردن به صورت پیش از موعد است.
To appoint someone in advance.
- VERB
example
معنی(example):
مدیر تصمیم گرفت که رهبر تیم جدید را برای ماه آینده منصوب کند.
مثال:
The manager decided to foreappoint the new team leader for next month.
معنی(example):
ما نیاز داریم که یک نماینده برای کنفرانس منصوب کنیم.
مثال:
We need to foreappoint a representative for the conference.
معنی فارسی کلمه foreappoint
:این واژه به معنای منصوب کردن یا تعیین کردن به صورت پیش از موعد است.