معنی فارسی foreappointment

B1

به معنای منصوب کردن یا تعیین کردن به صورت پیش از موعد است.

The act of appointing in advance.

example
معنی(example):

منصب پیشینی او در جلسه اعلام شد.

مثال:

His foreappointment was announced at the meeting.

معنی(example):

منصب پیشینی مدیر به بهبود فرآیند کمک خواهد کرد.

مثال:

The foreappointment of the director will help streamline the process.

معنی فارسی کلمه foreappointment

:

به معنای منصوب کردن یا تعیین کردن به صورت پیش از موعد است.