معنی فارسی foredecree

B1

تعیین و اعلام قوانین یا دستورالعمل‌ها قبل از وقوع اتفاقات مربوطه.

To formally decree or establish something in advance.

example
معنی(example):

شورای شهر مقررات را برای پارک جدید از قبل تعیین خواهد کرد.

مثال:

The council would foredecree regulations for the new park.

معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی کردند تا تغییرات را قبل از تصویب قانون تعیین کنند.

مثال:

They planned to foredecree the changes before the law was passed.

معنی فارسی کلمه foredecree

:

تعیین و اعلام قوانین یا دستورالعمل‌ها قبل از وقوع اتفاقات مربوطه.