معنی فارسی foredeserved

B1

شایسته بودن قبل از اینکه نتیجه یا نتیجه‌ای به وقوع بپیوندد.

Deserving something in advance, usually based on past actions.

example
معنی(example):

آنها معتقد بودند که این شناخت بر اساس تلاش‌های او، از قبل شایسته بوده است.

مثال:

They believed the recognition was foredeserved based on her hard work.

معنی(example):

این جایزه به دلایل سال‌ها فداکاری از قبل شایسته بود.

مثال:

The award was foredeserved due to years of dedication.

معنی فارسی کلمه foredeserved

:

شایسته بودن قبل از اینکه نتیجه یا نتیجه‌ای به وقوع بپیوندد.