معنی فارسی foresightedly
B2به طور آیندهنگرانه عمل کردن، یعنی درگیر شدن با اقداماتی که به نفع آینده هستند.
Acting in a way that shows thought for the future.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور آیندهنگرانهای در انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کرد.
مثال:
He foresightedly invested in renewable energy.
معنی(example):
او به طور آیندهنگرانهای برای بازنشستگی خود در سن پایین برنامهریزی کرد.
مثال:
She foresightedly planned for her retirement at a young age.
معنی فارسی کلمه foresightedly
:
به طور آیندهنگرانه عمل کردن، یعنی درگیر شدن با اقداماتی که به نفع آینده هستند.