معنی فارسی foresides

B1

پیش‌بینی کردن یا متوجه شدن یک وضعیت قبل از وقوع آن.

To anticipate or predict something that will happen in the future.

example
معنی(example):

مدیر تغییرات در بازار را پیش‌بینی می‌کند.

مثال:

The manager foresides the changes in the market.

معنی(example):

او چالش‌های بالقوه در پروژه را پیش‌بینی می‌کند.

مثال:

She foresides potential challenges in the project.

معنی فارسی کلمه foresides

: معنی foresides به فارسی

پیش‌بینی کردن یا متوجه شدن یک وضعیت قبل از وقوع آن.