معنی فارسی foreswore
B2در گذشته، به طور جدی و با قسم خوردن از چیزی دست برداشتن.
To have renounced or abandoned a belief, claim, or practice, especially by taking an oath.
- VERB
example
معنی(example):
او به تعهد خود به پروژه پشت کرد.
مثال:
He foreswore his commitment to the project.
معنی(example):
پس از حادثه، آنها به همکاری خود پایان دادند.
مثال:
After the incident, they foreswore their partnership.
معنی فارسی کلمه foreswore
:
در گذشته، به طور جدی و با قسم خوردن از چیزی دست برداشتن.