معنی فارسی foresweat

B1

از روی بی‌توجهی یا به صورت عمدی از احساس ناراحتی و عرق ریزی جدا شدن.

To disregard discomfort or perspiration; to ignore one's physical discomfort.

example
معنی(example):

آنها در طول ماراتن از ناراحتی خود چشم‌پوشی کردند.

مثال:

They foresweat their discomfort during the marathon.

معنی(example):

در زمان‌های استرس، او یاد می‌گیرد که از نگرانی‌هایش چشم‌پوشی کند.

مثال:

In times of stress, she learns to foresweat her worries.

معنی فارسی کلمه foresweat

: معنی foresweat به فارسی

از روی بی‌توجهی یا به صورت عمدی از احساس ناراحتی و عرق ریزی جدا شدن.