معنی فارسی foretackle
B1از پیش مقابله کردن با چالشها یا مسائل به منظور تسهیل فرآیند.
To address or manage challenges in advance to facilitate a process.
- VERB
example
معنی(example):
تیم تصمیم گرفت مسائل اصلی را در بحث از پیش بررسی کند.
مثال:
The team decided to foretackle the main issues in the discussion.
معنی(example):
با پیش از پیش بررسی کردن چالشها، آنها سریعتر به یک راه حل رسیدند.
مثال:
By foretackling the challenges, they were able to reach a resolution faster.
معنی فارسی کلمه foretackle
:
از پیش مقابله کردن با چالشها یا مسائل به منظور تسهیل فرآیند.