معنی فارسی foretimes

B1

دوران‌های گذشته یا زمان‌هایی که قبلاً سپری شده‌اند.

Referring to times that have occurred in the past.

example
معنی(example):

داستان‌های زمان‌های گذشته معمولاً به ما درس‌های ارزشمندی می‌آموزند.

مثال:

The tales of foretimes often teach us valuable lessons.

معنی(example):

مطالعه زمان‌های گذشته می‌تواند به ما درک‌هایی از جامعه مدرن بدهد.

مثال:

Studying foretimes can give us insights into modern society.

معنی فارسی کلمه foretimes

: معنی foretimes به فارسی

دوران‌های گذشته یا زمان‌هایی که قبلاً سپری شده‌اند.