معنی فارسی foreward

B2

مقدمه‌ای که در آغاز یک نوشته قرار می‌گیرد.

A brief introductory section in a book or document.

example
معنی(example):

آنها یک مقدمه فرستادند تا رویداد آینده را اعلام کنند.

مثال:

They sent a foreward to announce the upcoming event.

معنی(example):

نویسنده مقدمه‌ای نوشت تا هدف کتاب را توضیح دهد.

مثال:

The author wrote a foreward explaining the book's purpose.

معنی فارسی کلمه foreward

: معنی foreward به فارسی

مقدمه‌ای که در آغاز یک نوشته قرار می‌گیرد.