معنی فارسی forgeability
B2سهولت و قابلیت شکلپذیری یک ماده تحت فشار.
The quality of a material that determines how easily it can be shaped and formed.
- NOUN
example
معنی(example):
فرآیند شکلپذیری این ماده آن را آسان میکند.
مثال:
The forgeability of this material makes it easy to shape.
معنی(example):
در مهندسی، فرآیند شکلپذیری برای ایجاد قطعات بسیار مهم است.
مثال:
In engineering, forgeability is crucial for creating parts.
معنی فارسی کلمه forgeability
:
سهولت و قابلیت شکلپذیری یک ماده تحت فشار.
