معنی فارسی forkwise
B1به صورتی که دندانههای چنگال به سمت بالا باشند، به روشی خاص اشاره دارد.
In the manner of holding or using a fork, typically with the prongs facing upwards.
- ADVERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت چنگال را به صورت چنگکدار با دندانهها رو به بالا نگه دارد.
مثال:
He decided to hold the forkwise with the prongs facing up.
معنی(example):
از نظر استفاده از چنگال، این روش برای سرو غذا کارآمدتر است.
مثال:
Forkwise, this method is more efficient for serving.
معنی فارسی کلمه forkwise
:
به صورتی که دندانههای چنگال به سمت بالا باشند، به روشی خاص اشاره دارد.