معنی فارسی formably
B1به طور قابل فرم دهی، به شکلی که بتوان آن را به راحتی شکل داد یا تنظیم کرد.
In a way that allows for shaping or adjustment.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ماده میتواند به صورت قابل فرم دهی تنظیم شود تا با نیازها مطابقت داشته باشد.
مثال:
The material can be formably adjusted to fit the requirements.
معنی(example):
او پروژه را به صورت قابل فرم دهی در مهلت مقرر به پایان رساند.
مثال:
He completed the project formably within the deadline.
معنی فارسی کلمه formably
:به طور قابل فرم دهی، به شکلی که بتوان آن را به راحتی شکل داد یا تنظیم کرد.