معنی فارسی formagen
B1فرماژن، یک ماده یا ترکیبی که برای ایجاد حالت فرمپذیر یا قابل شکلگیری طراحی شده است.
A material or compound used to create formable or shapeable substances.
- NOUN
example
معنی(example):
فرماژن برای ایجاد مواد انعطافپذیر استفاده میشود.
مثال:
The formagen is used to create flexible materials.
معنی(example):
آنها نوع جدیدی از فرماژن را برای کاربردهای صنعتی توسعه دادند.
مثال:
They developed a new type of formagen for industrial applications.
معنی فارسی کلمه formagen
:فرماژن، یک ماده یا ترکیبی که برای ایجاد حالت فرمپذیر یا قابل شکلگیری طراحی شده است.