معنی فارسی formulisation
B2فرموله کردن یا سیستممند کردن یک طرح یا ایده به شکلی قابل فهم و کاربردی.
The process of creating a formulated plan or strategy.
- NOUN
example
معنی(example):
فرمولاسیون سیاست جدید چندین ماه طول کشید.
مثال:
The formulisation of the new policy took several months.
معنی(example):
فرمولاسیون ایدهها در تحقیق بسیار مهم است.
مثال:
The formulisation of ideas is crucial in research.
معنی فارسی کلمه formulisation
:
فرموله کردن یا سیستممند کردن یک طرح یا ایده به شکلی قابل فهم و کاربردی.