معنی فارسی formulise
B1دستور ارائه یک مفهوم به شیوهای سیستماتیک و روشن.
To create a formula or structured representation of something.
- VERB
example
معنی(example):
فرمولاسیون یک مفهوم میتواند به وضوح آن کمک کند.
مثال:
To formulise a concept can help clarify it.
معنی(example):
مهم است که قبل از ارائه، افکار خود را فرمولاسیون کنیم.
مثال:
It is important to formulise our thoughts before presenting them.
معنی فارسی کلمه formulise
:
دستور ارائه یک مفهوم به شیوهای سیستماتیک و روشن.