معنی فارسی forset
B1واگذار کردن، به معنای ترک کردن چیزی به طور رسمی.
To give up or transfer one's power or authority.
- VERB
example
معنی(example):
پادشاه تصمیم گرفت که پادشاهی خود را برای صلح واگذار کند.
مثال:
The king decided to forset his kingdom for peace.
معنی(example):
او مجبور بود که سمت خود را در شرکت واگذار کند.
مثال:
She had to forset her position in the company.
معنی فارسی کلمه forset
:واگذار کردن، به معنای ترک کردن چیزی به طور رسمی.