معنی فارسی forslack
B1کنار گذاشتن، عموماً به معنای رها کردن چیزی که دیگر مفید نیست.
To leave something behind or give it up.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید روشهای قدیمی را کنار بگذارید تا پیشرفت کنید.
مثال:
You need to forsack the old ways to improve.
معنی(example):
او تصمیم گرفت عادات بد خود را کنار بگذارد.
مثال:
He decided to forsack his bad habits.
معنی فارسی کلمه forslack
:کنار گذاشتن، عموماً به معنای رها کردن چیزی که دیگر مفید نیست.