معنی فارسی forslake

B1

رها کردن، به معنای ترک کردن چیزی که برای شما مهم است.

To abandon or give up on someone or something.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت دوستانش را به خاطر پول رها کند.

مثال:

He chose to forsake his friends for the money.

معنی(example):

او نمی‌خواست اصولش را رها کند.

مثال:

She didn't want to forsake her principles.

معنی فارسی کلمه forslake

:

رها کردن، به معنای ترک کردن چیزی که برای شما مهم است.