معنی فارسی forspent

B1

به معنای استفاده کامل یا تمام شدن منابع و محدودیت‌ها.

To have exhausted or completely used up one's resources.

example
معنی(example):

پس از اینکه همه پولش را صرف کرده بود، از انتخاب‌هایش پشیمان شد.

مثال:

After he has forsent all his money, he regretted his choices.

معنی(example):

صرف شدن به معنی فرسودن منابع یک شخص است.

مثال:

To be forspent means to have exhausted one's resources.

معنی فارسی کلمه forspent

:

به معنای استفاده کامل یا تمام شدن منابع و محدودیت‌ها.