معنی فارسی forthcut

B1

روش یا تکنیکی برای بریدن یا تقسیم کردن، به ویژه در آشپزی یا هنر.

A cutting method or style, particularly in culinary or artistic contexts.

example
معنی(example):

سرآشپز تکنیک‌های بریده‌کردن را در کلاس آشپزی خود نشان داد.

مثال:

The chef demonstrated forthcut techniques in his cooking class.

معنی(example):

او از روش بریده‌کردن برای ساده‌سازی مواد پیچیده استفاده کرد.

مثال:

She used a forthcut approach to simplify the complicated material.

معنی فارسی کلمه forthcut

:

روش یا تکنیکی برای بریدن یا تقسیم کردن، به ویژه در آشپزی یا هنر.