معنی فارسی forthfigured

B2

سبکی از طراحی یا هنر که در آن اشکال به صورت بریده و مجسمه‌ای شکل می‌گیرند.

A style of design or art where shapes are formed in a cut-out or sculptural manner.

example
معنی(example):

سبک بریده‌نگاری هنرمند در گالری محبوب شد.

مثال:

The artist's forthfigured style became popular in the gallery.

معنی(example):

طراحی‌های بریده‌نگاری او نوآورانه و منحصر به فرد بودند.

مثال:

Her forthfigured designs were innovative and unique.

معنی فارسی کلمه forthfigured

:

سبکی از طراحی یا هنر که در آن اشکال به صورت بریده و مجسمه‌ای شکل می‌گیرند.