معنی فارسی forweary

B1

دوری از خستگی و فرسودگی با روش‌هایی مانند استراحت و آرامش.

To prevent fatigue or weariness, often by taking breaks or managing workload.

example
معنی(example):

ما می‌توانیم با استراحت‌های مکرر خستگی را کاهش دهیم.

مثال:

We could forweary by taking frequent breaks.

معنی(example):

وقتی که زیاد کار می‌کنید، خستگی به آسانی به شما دست می‌دهد.

مثال:

It's easy to forweary when you're overworked.

معنی فارسی کلمه forweary

: معنی forweary به فارسی

دوری از خستگی و فرسودگی با روش‌هایی مانند استراحت و آرامش.