معنی فارسی forwore
B1احساس خستگی یا فشار نسبت به بار سنگینی که بر دوش فرد است.
To be burdened or fatigued by significant responsibilities.
- OTHER
example
معنی(example):
او به دلیل بار سنگین مسئولیتهایش احساس خستگی زیادی کرد.
مثال:
He felt forwore by the heavy burden of his responsibilities.
معنی(example):
پس از جلسه طولانی، او کاملاً خسته شده بود.
مثال:
After the long meeting, she was completely forwore.
معنی فارسی کلمه forwore
:
احساس خستگی یا فشار نسبت به بار سنگینی که بر دوش فرد است.