معنی فارسی fossate

B1

فوساته کردن به معنای فسیل‌سازی یا نگهداری از فسیل‌ها است.

To fossilize; to preserve the remains of an organism in geological formation.

example
معنی(example):

آن‌ها تصمیم گرفتند یافته‌های خود را برای پروژه فوساته کنند.

مثال:

They decided to fossate their findings for the project.

معنی(example):

محققان نیاز داشتند نمونه‌ها را به درستی فوساته کنند.

مثال:

The researchers needed to fossate the samples properly.

معنی فارسی کلمه fossate

: معنی fossate به فارسی

فوساته کردن به معنای فسیل‌سازی یا نگهداری از فسیل‌ها است.