معنی فارسی fossed

B1

فوسد شده، نوعی وضعیت سنگ یا ماده است که به واسطه فرآیند فوسیلاسیون تغییر شکل یافته است.

Referring to something that has become a fossil.

example
معنی(example):

این سنگ فسیل‌شده است و حالا فوسد شده است.

مثال:

The rock was fossilized, and now it is fossed.

معنی(example):

آن‌ها یک تنه درخت فوسد شده را که در خاک مدفون بود پیدا کردند.

مثال:

They found a fossed tree trunk buried in the ground.

معنی فارسی کلمه fossed

: معنی fossed به فارسی

فوسد شده، نوعی وضعیت سنگ یا ماده است که به واسطه فرآیند فوسیلاسیون تغییر شکل یافته است.