معنی فارسی fossule

B1

فوسول، یک حفره یا گودی بسیار کوچک است که ممکن است در نمونه‌های زیستی یا زمین‌شناسی یافت شود.

A very small pit or depression, often found in biological or geological samples.

example
معنی(example):

فوسول یک فوسولای بسیار کوچک است که اندازه‌ای حتی کوچکتر دارد.

مثال:

A fossule is a tiny fossula, even smaller in size.

معنی(example):

محققان یک فوسول را در نمونه رسوبات کشف کردند.

مثال:

Researchers discovered a fossule within the sediment sample.

معنی فارسی کلمه fossule

: معنی fossule به فارسی

فوسول، یک حفره یا گودی بسیار کوچک است که ممکن است در نمونه‌های زیستی یا زمین‌شناسی یافت شود.