معنی فارسی fourierian
B2فوریهای، مرتبط با یا مبتنی بر نظریهها و تکنیکهای فوریه.
Relating to or characterized by the principles of Fourier analysis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد فوریهای به مشکل بینشهای جدیدی ارائه داد.
مثال:
The Fourierian approach to the problem provided new insights.
معنی(example):
او در تحقیقات خود یک دیدگاه فوریهای را اتخاذ کرد.
مثال:
She adopted a Fourierian perspective in her research.
معنی فارسی کلمه fourierian
:فوریهای، مرتبط با یا مبتنی بر نظریهها و تکنیکهای فوریه.