معنی فارسی foxlike
B1شبیه به روباه، به ویژگیهای خاص این حیوان اشاره دارد.
Characteristic of a fox; sly and clever; often used to describe charm or agility.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حرکات او زیبا و شبیه به روباه بود.
مثال:
His movements were graceful and foxlike.
معنی(example):
او جذابیتی شبیه به روباه دارد که مردم را جلب میکند.
مثال:
She has a foxlike charm that draws people in.
معنی فارسی کلمه foxlike
:شبیه به روباه، به ویژگیهای خاص این حیوان اشاره دارد.