معنی فارسی frache

B1

هوا یا بو یا چیزی که تازه و پاک باشد.

Fresh air or scent; something that is clean and invigorating.

example
معنی(example):

هواى تازه همه را شاداب کرد.

مثال:

The frache air made everyone feel refreshed.

معنی(example):

او از عطر تازه گل‌ها لذت برد.

مثال:

She enjoyed the frache scent of the flowers.

معنی فارسی کلمه frache

:

هوا یا بو یا چیزی که تازه و پاک باشد.