معنی فارسی fracid

B2

محصولات غذایی که به دلیل گذشت زمان یا شرایط نامناسب خراب شده و غیرقابل خوردن هستند.

Food items that have gone bad or spoiled due to time or improper conditions.

example
معنی(example):

شیر فاسد باید بلافاصله دور انداخته شود.

مثال:

The fracid milk should be thrown away immediately.

معنی(example):

او با نوشیدن آبمیوه فاسد اشتباه کرد.

مثال:

He made a mistake by drinking the fracid juice.

معنی فارسی کلمه fracid

:

محصولات غذایی که به دلیل گذشت زمان یا شرایط نامناسب خراب شده و غیرقابل خوردن هستند.