معنی فارسی fracticipita

B1

فرکتسیپیتا، شکلی از اجزاء که می‌توانند از هم جدا شوند.

A term referring to a shape or structure that has distinct, separable parts.

example
معنی(example):

فرکتسیپیتا شکلی است که قسمت‌هایی دارد که می‌توان آنها را جدا کرد.

مثال:

A fracticipita is a shape that has parts that can be separated.

معنی(example):

هنرمندان می‌توانند با دستکاری عناصر یک مجسمه، یک فرکتسیپیتا ایجاد کنند.

مثال:

Artists can create a fracticipita by manipulating elements of a sculpture.

معنی فارسی کلمه fracticipita

:

فرکتسیپیتا، شکلی از اجزاء که می‌توانند از هم جدا شوند.