معنی فارسی fractionized
B1تقسیمبندی شده، به حالت تقسیم شده به اجزای کوچکتر اشاره دارد.
Divided into distinct fractions.
- VERB
example
معنی(example):
محصول تقسیمبندی شده آماده استفاده است.
مثال:
The fractionized product is ready for use.
معنی(example):
آنها نمونههای تقسیمبندی شده را برای خلوص آزمایش کردند.
مثال:
They tested the fractionized samples for purity.
معنی فارسی کلمه fractionized
:تقسیمبندی شده، به حالت تقسیم شده به اجزای کوچکتر اشاره دارد.