معنی فارسی fragmentise
B1تکهتکه کردن، عملی برای تبدیل یک متن یا موجودیت بزرگ به بخشهای کوچکتر.
To break something into smaller parts.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید متن بزرگ را به بخشهای کوچکتر تکهتکه کنید.
مثال:
You should fragmentise the large text into smaller sections.
معنی(example):
ویراستار مقاله را برای خواندن آسانتر تکهتکه خواهد کرد.
مثال:
The editor will fragmentise the article for easier reading.
معنی فارسی کلمه fragmentise
:تکهتکه کردن، عملی برای تبدیل یک متن یا موجودیت بزرگ به بخشهای کوچکتر.