معنی فارسی francise
B1عمل فرانسازی کردن یک برند یا کسب و کار به منظور گسترش در بازارهای جدید.
To adapt a brand or business model to fit into a localized market, often by conforming to local culture.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند برند خود را در اروپا فرانسازی کنند.
مثال:
They decided to francise their brand in Europe.
معنی(example):
هدف این است که فراتر از بازارهای محلی فرانسازی شود.
مثال:
The goal is to francise beyond just local markets.
معنی فارسی کلمه francise
:
عمل فرانسازی کردن یک برند یا کسب و کار به منظور گسترش در بازارهای جدید.