معنی فارسی francised
B1فرانسازی شده، به معنای مورد تطابق قرار دادن برای انطباق با یک بازار خاص.
Adapted or modified to align with the cultural or linguistic aspects of a specific locale.
- VERB
example
معنی(example):
رستوران به منظور تطابق با آشپزی محلی فرانسازی شده است.
مثال:
The restaurant has been francised to match the local cuisine.
معنی(example):
آنها نسخه فرانسازی شده تنقلات خود را در این منطقه خواهند داشت.
مثال:
They will have a francised version of their snacks in the region.
معنی فارسی کلمه francised
:
فرانسازی شده، به معنای مورد تطابق قرار دادن برای انطباق با یک بازار خاص.