معنی فارسی francising
B1عملیات یا فرایند تطابق کالاها و خدمات با نیازهای فرهنگی و زبانی یک بازار.
The process of adapting goods or services to fit the cultural and linguistic needs of a market.
- VERB
example
معنی(example):
تیم بر روی فرانسازی خدمات خود در چندین کشور تمرکز دارد.
مثال:
The team is focused on francising their services across multiple countries.
معنی(example):
فرانسازی مؤثر نیاز به تحقیق دقیق درباره بازار هدف دارد.
مثال:
Effective francising requires thorough research of the target market.
معنی فارسی کلمه francising
:
عملیات یا فرایند تطابق کالاها و خدمات با نیازهای فرهنگی و زبانی یک بازار.