معنی فارسی franklinia
B2نوعی درخت که به خاطر زیبایی و نادر بودنش معروف است و اکنون در طبیعت یافت نمیشود.
A tree species recognized for its beauty and rarity, now extinct in the wild.
- NOUN
example
معنی(example):
درخت فرانکلینیا اکنون در طبیعت منقرض شده است.
مثال:
The franklinia tree is now extinct in the wild.
معنی(example):
آنها یک درخت فرانکلینیا را به عنوان یک نمونه نادر در باغ خود کاشتند.
مثال:
They planted a franklinia in their garden as a rare specimen.
معنی فارسی کلمه franklinia
:نوعی درخت که به خاطر زیبایی و نادر بودنش معروف است و اکنون در طبیعت یافت نمیشود.