معنی فارسی fratcher

B1

فرچر، شخصی که فضای اطرافش را با شوخی و سرگرمی شاداب می‌کند.

A person who is playful or humorous, adding a sense of fun to social interactions.

example
معنی(example):

او به خاطر شوخی‌هایش در جامعه به عنوان یک فرچر شناخته می‌شود.

مثال:

He is known as a fratcher in the community for his humor.

معنی(example):

فرچرها اغلب به دوستانشان شادی می‌آورند.

مثال:

Fratchers often bring joy to their friends.

معنی فارسی کلمه fratcher

:

فرچر، شخصی که فضای اطرافش را با شوخی و سرگرمی شاداب می‌کند.