معنی فارسی fratchety

B1

فرچتی، توصیف کردن یک رفتار دوستانه و شاداب که موجب راحتی در دیگران می‌شود.

Describing a friendly and amiable attitude that makes others feel at ease.

example
معنی(example):

رفتار فرچتی او باعث شد همه احساس آرامش کنند.

مثال:

Her fratchety demeanor made everyone feel comfortable.

معنی(example):

نگرش‌های فرچتی غالباً در گروه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد.

مثال:

Fratchety attitudes are often appreciated in group settings.

معنی فارسی کلمه fratchety

:

فرچتی، توصیف کردن یک رفتار دوستانه و شاداب که موجب راحتی در دیگران می‌شود.